دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

دیروز آخرین روز از ربع قرن اول زندگیم بود. دلم گرفته، بگذریم. دیروز پنجمین جلسه شرح حافظ رو هم بگزار کردم. دوست دارم تعداد شرکت کننده ها بیشتر باشه ولی خوب پیدا کردن ادمایی که علاقه مند باشند سخته

دلم گرفته از:

دریغ و درد که در جست و جوی گنج حضور

بسی شدم به گدایی بر کرام و نشد
و از سر ناچاری وانمود به:

شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد

التفاتش به می صاف مروق نکنیم
کردن.

دوستی کی آخر آمد؟

  • محمد صادق
  • دوشنبه ۱۸ مرداد ۰۰

از شهر دلم نام دهی بیش نماند

از شهر دلم نامِ دهی بیش نماند

از پیرهن صبر زهی بیش نماند

از بس که گسست شوق و بر هم بستم

از رشتهء عمرم گرهی بیش نماند

 

شکیبی اصفهانی

از کتاب درخت‌های باران دیده

گزیدهء رباعیات دورهء سبک هندی

پژوهش و گزینش بهمن بنی هاشمی

  • محمد صادق
  • سه شنبه ۲۰ آبان ۹۹

خاک مناسب برای سانسوریا

از اولین مطلبی که اینجا نوشتم، چند روزی بیشتر از سه سال گذشته. دلم می خواست چیزی بنویسم ولی نوشتن رو طوری که باید بلد نیستم و این باعث میشه بین چیزی که می خواستم و نتیجه فاصله بیفته و از منتشر کردنش و حتی اکثر مواقع از تلاش برای نوشتن صرف نظر کنم. اما الان موضوع ساده تری پیدا کردم.


خوب من علاقه‌ی زیادی به گل و گیاه دارم، الان که این متن رو می نویسم تو شعاع یک متریم که اطراف میز کارم باشه، بیست و شش گلدون کوچیک و بزرگ قرار داره و البته گل های دیگه‌م تو فاصله‌ی کمی دورتر قرار دارن. یکی از  گلهای مورد علاقه ام سانسوریا هست. باید اعتراف کنم که متاسفانه تا حالا چند تایی رو خراب کردم تا اینکه متوجه بشم چقدر اب لازم داره، گاهی لازم داره بهش قارچ کش زد و البته خاک مناسب براش چه خاکیه. 

یکی از مشکلاتی که من داشتم و البته هنوز هم گاهی دارم این هست که در زمینه گل و گیاه Stack Overflow وجود نداره. وقتی برگ گلم زرد میشد و سرچ می کردم چرا زرد شده تمام جواب های ممکن رو میدیدم. یکی نوشته بود آبش کم هست و اون یکی نوشته بود آبش زیاده و یکی هم نوشته بود ربطی به آبش نداره مشکل از خاکش هست. اما به هر حال تو این مدت اندکی تجربه و دانش کسب کردم و نرخ خراب شدن گلهام هم خیلی کم شده.

یکی از چیزایی که پی بردم این هست که برای سانسوریا خاک کاکتوس واقعا خیلی خوب جواب میده. 

می خواستم از گلام عکس بذارم ولی از نحوه عکس گذاشتن تو اینجا سر در نیوردم. 
 

  • محمد صادق
  • سه شنبه ۶ آبان ۹۹

در وصف شوق

چند روز پیش اتفاقی از لایو چند شاعر معاصر س در اوردم. اینجا بود که با دکتر بهمن بنی هاشمی آشنا شدم. وقتی صفحه اینستاگرامش رو زیر و رو میکردم تو یکی از فیلمها که راجب شیوههای بلاغت صحبت میکرد یه غزل از مولانا خوند. من نمی تونم به خوبی دکتر بنی هاشمی زیبایی این غزل رو شرح بدم بنابراین سعی هم نمی‌کنم. لینک غزل رو گذاشتم تا اگه دوست داشتین کاملش رو بخونید. اگه خوندین و به نظرتون زیبایی چندانی نداشت بگین تا توضیح دکتر بنی هاشمی رو براتون بفرستم. اینجا سه بیت از این شعر رو میارم که من رو یاد یک بیت دیگه از مولانا انداخته.

گفتم که بگو سخن گشاده

گفتا که رسید آن فلانی

دل از سبکی ز جای برجست

بنهاد ز عقل نردبانی

بر بام دوید از سر عشق

می‌جست از این خبر نشانی

این بیت ها من رو یاد این بیت زیر انداخت.

چون بگذرد خیال تو در کوی سینه‌ها

پای برهنه دل به در آید که جان کجاست

این بیت مولانا برام تکراری نمیشه. تو پست های ۵ سال پیشم تو اینستا این بیت هست. به عبارتی حداقل ۵ سال پیش برا اولین بار دیدمش و هر باری که یادم می افته که اتفاقا کم هم یادش نمی افتم از شدت زیبایی این توصیف شگفت زده میشم.

 

  • محمد صادق
  • جمعه ۲۶ ارديبهشت ۹۹

کاش لغت «ژاپنی» خواهر را می‌دانستم

کاش لغت ژاپنی «خواهر» را می‌دانستم. آن‌گاه می‌توانستم او را با یک کلام خوب همراهی کنم. بودا، خدای او، می‌گفت: «بخشیدن مال به یک انسان می‌تواند او را هفت سال سیر کند، اما یک کلام خوب می‌تواند او را هفتادوهفت سال سرشار نگه دارد.»

چین و ژاپن ص ۶۹ و ۷۰

  • محمد صادق
  • دوشنبه ۸ ارديبهشت ۹۹

کاش دل به دل راه داشت

کاش آدمی فقط دلتنگ کسانی میشد که دلشان برایش تنگ می‌شود. چه بی اندازه دلتنگم. ولی «مرسی به یادم بودی» دلتنگتر میکند مرا

  • محمد صادق
  • شنبه ۱۶ فروردين ۹۹

چه دانی تو ای بنده کار خدایی

مکن حافظ از جور دوران شکایت
چه دانی تو ای بنده کار خدایی

  • محمد صادق
  • شنبه ۱۷ اسفند ۹۸

بطالت اجباری

چهل روز از شروع دوره آموزشی اجباریم گذشته و انشالله بیست روز دیگر تموم میشه. دوره ای که به نظر می رسه موارد اموزشی‌ش از قبیل کار با اسلحه و تیراندازی و ... رو تو یه هفته هم میشه جمعش کرد و این حجم بطالت و اتلاف وقت رو کم کرد. اما نکته‌ای که تو این چهل روز متوجه شدم اینه که با وجود اینکه این چهل روز تقریبا هیچ کار مفیدی انجام نمیدم، تو اندک ساعاتی که در اختیار خودمم، بازدهی خیلی بیشتری نسبت به روزایی دارم که به صورت کاملا ازاد در اختیار خودمم. شاید به خاطر عدم دسترسی به لوازم دیجیتال و سایر امکانات باشه. وقتی تنها یه دیوان حافظ و یه دفتر یادداشت (خاطره) و روزانه یکی دو ساعت وقت کاملا ازاد در اختیارم هست استفاده قابل قبول‌تری ازشون کردم تا مثلا امروز که تمام وقت ازاد بودم (مرخصی) و کلی امکانات برای عدم تمرکز و تلف کردن وقت در اختیارم بوده

  • محمد صادق
  • پنجشنبه ۱۰ بهمن ۹۸

Like Father, Like Son

Like Father, Like Son فیلم جالبی هست پیشنهاد می‌کنم 

  • محمد صادق
  • يكشنبه ۲۴ آذر ۹۸

پیش بیا! پیش بیا! پیشتر!

پیش بیا! پیش بیا! پیشتر!
تا که بگویم غم دل بیشتر

قیصر امین پور

  • محمد صادق
  • پنجشنبه ۹ آبان ۹۸
موضوعات
پیوندها
پیوندهای روزانه